Thursday, June 25, 2009

نزديک است


لحظه ي ديدار نزديک است
باز من ديوانه ام ، مستم
باز مي لرزد ، دلم ،
دستم
باز گويي در جهان ديگري هستم
هاي ! نخراشي به غفلت گونه ام را ، تيغ
هاي ، نپريشي صفاي زلفکم را ، دست
و آبرويم را نريزي ، دل
اي نخورده مست لحظه ي ديدار نزديک است

No comments:

Post a Comment